وبلاگ
اجرای پروژه عمرانی و پیمانکاری عمومی
موفقیت یک پروژه عمرانی، از ساخت یک مدرسه کوچک تا احداث یک بیمارستان تخصصی یا یک مجتمع مسکونی انبوه، تنها به کیفیت مصالح و مهارت مهندسان بستگی ندارد. شالوده و اسکلت واقعی هر پروژه موفقی، در «قرارداد» و «روش اجرای» آن نهفته است. انتخاب ساختار قراردادی مناسب، مانند تعیین DNA پروژه است؛ تصمیمی استراتژیک که بر تمام جنبههای پروژه از جمله زمان، هزینه، کیفیت و بهویژه مدیریت ریسک، تأثیری عمیق و سرنوشتساز میگذارد. در دنیای پروژههای عمرانی، دو رویکرد اصلی برای اجرا وجود دارد: روش سنتی پیمانکاری عمومی (General Contracting – GC) و روش یکپارچه مهندسی، تدارکات و ساخت (Engineering, Procurement, and Construction – EPC) که گاهی از آن به عنوان «طرح و ساخت» نیز یاد میشود.
این دو روش، صرفاً دو نام متفاوت نیستند، بلکه نمایانگر دو فلسفه کاملاً مجزا در مدیریت و اجرای پروژهها هستند. انتخاب میان این دو، به ماهیت پروژه، میزان ریسکپذیری کارفرما و نیاز به سرعت و قطعیت در هزینهها بستگی دارد. این مقاله به کالبدشکافی فنی این دو روش اجرایی میپردازد، مسئولیتها را در هر مدل تشریح کرده و به کارفرمایان کمک میکند تا با دیدی باز، بهترین و مناسبترین مسیر را برای به سرانجام رساندن پروژههای خود انتخاب کنند.

تعریف و تفکیک مسئولیتها در مدیریت پروژه
اساسیترین تفاوت میان پیمانکاری عمومی و EPC در ساختار ارتباطی و نحوه توزیع مسئولیتها بین ارکان اصلی پروژه، یعنی کارفرما (Client)، مشاور/طراح (Consultant/Designer) و پیمانکار/سازنده (Contractor)، نهفته است.
در روش پیمانکاری عمومی (GC): این روش که به مدل «سنتی» یا «سه عاملی» نیز شهرت دارد، بر پایه تفکیک کامل مسئولیتها استوار است.
در این مدل:
- کارفرما ابتدا یک شرکت مشاور و طراح را برای تهیه کامل نقشههای طراحی (فاز یک و دو) استخدام میکند.
- پس از تکمیل ۱۰۰ درصدی طراحی و تهیه اسناد مناقصه، کارفرما فرآیند انتخاب پیمانکار را آغاز میکند. پیمانکاران مختلف بر اساس آن طرح نهایی، قیمت خود را برای «ساخت» پروژه ارائه میدهند.
- در نهایت، کارفرما دو قرارداد مجزا و مستقل را مدیریت میکند: یک قرارداد با مشاور طراح و یک قرارداد با پیمانکار سازنده.
در این ساختار، کارفرما به عنوان پل ارتباطی میان تیم طراحی و تیم ساخت عمل میکند. مسئولیت هرگونه نقص، تناقض یا کمبود در نقشههای طراحی که در حین اجرا مشخص شود، مستقیماً بر عهده کارفرما است.
در روش EPC (طرح و ساخت): این مدل بر اصل «مسئولیت واحد و یکپارچه» بنا شده است. در این رویکرد:
- کارفرما تنها با یک شرکت یا کنسرسیوم به عنوان «پیمانکار EPC» قرارداد میبندد.
- این پیمانکار EPC به تنهایی مسئولیت هر سه بخش کلیدی پروژه را بر عهده میگیرد:
- مهندسی و طراحی (Engineering): انجام تمام مطالعات و تهیه کامل نقشههای اجرایی.
- تدارکات و تأمین کالا (Procurement): مسئولیت تامین مصالح ساختمانی، تجهیزات و ماشینآلات مورد نیاز پروژه.
- ساخت و اجرا (Construction): انجام کامل عملیات ساختمانی، نصب و راهاندازی.
در این مدل، کارفرما تنها با یک نقطه واحد در تماس است و تمام مسئولیتها، از طراحی گرفته تا ساخت، بر دوش پیمانکار EPC قرار دارد. این روش به دنبال ارائه یک پروژه کامل و آماده بهرهبرداری یا «کلید در دست» (Turnkey) به کارفرما است.
مدیریت ریسک؛ مسئولیتها بر دوش چه کسی است؟
یکی از مهمترین و تعیینکنندهترین عوامل در انتخاب بین این دو روش، نحوه تخصیص و مدیریت «ریسک» است.

در پیمانکاری عمومی، بخش بزرگی از ریسکهای پروژه متوجه کارفرما است. به عنوان مثال:
- ریسک طراحی: اگر در حین اجرا، پیمانکار متوجه شود که نقشههای طراحی دارای اشکال فنی هستند یا با استانداردهای روز مطابقت ندارند، مسئولیت اصلاح طراحی و پرداخت هزینههای اضافی ناشی از آن (دستور کار یا Change Order) بر عهده کارفرما خواهد بود.
- ریسک هماهنگی: هرگونه اختلاف نظر یا عدم هماهنگی بین تیم مشاور طراح و پیمانکار سازنده، باید توسط کارفرما مدیریت و حلوفصل شود.
- ریسک زمان و هزینه: از آنجا که قیمت پیمانکار بر اساس یک طرح از پیش آماده شده ارائه میشود، هر تغییری در طراحی یا شرایط پروژه، میتواند منجر به ادعاهای مالی (Claim) و زمانی از سوی پیمانکار علیه کارفرما شود.
در مقابل، در قرارداد EPC، بخش اعظم ریسکها به پیمانکار EPC منتقل میشود.
- ریسک طراحی و اجرا: پیمانکار EPC مسئولیت کامل صحت و دقت طراحی و همچنین کیفیت اجرا را بر عهده دارد. هرگونه اشکال در طراحی، مشکل داخلی خود پیمانکار محسوب شده و او موظف است بدون تحمیل هزینه اضافی به کارفرما، آن را برطرف نماید.
- ریسک قیمت تمام شده: قراردادهای EPC اغلب به صورت «مقطوع» یا «Lump Sum» منعقد میشوند. این یعنی پیمانکار متعهد میشود که پروژه را با یک قیمت ثابت و مشخص به اتمام برساند. ریسک افزایش قیمت مصالح یا هزینههای پیشبینینشده عمدتاً بر عهده پیمانکار است.
- ریسک زمانبندی: پیمانکار EPC متعهد به تحویل پروژه در یک تاریخ مشخص است و در صورت تأخیر، مشمول جریمههای سنگین (LD) خواهد شد. این قطعیت در زمان و هزینه، بزرگترین مزیت روش EPC برای کارفرمایان است.
زمانبندی و سرعت اجرا
سرعت به سرانجام رساندن پروژه، عامل کلیدی دیگری است که این دو روش را از هم متمایز میکند.
روش پیمانکاری عمومی به دلیل ماهیت «خطی» و «متوالی» خود، ذاتاً زمانبر است. مراحل پروژه باید پشت سر هم انجام شوند: ابتدا طراحی باید به طور کامل (۱۰۰%) به اتمام برسد، سپس فرآیند مناقصه و انتخاب پیمانکار انجام شود و تنها پس از آن، عملیات اجرایی آغاز گردد. هیچگونه همپوشانی میان این مراحل وجود ندارد.
روش EPC امکان اجرای پروژه به صورت «موازی» یا «Fast-Tracking» را فراهم میکند. از آنجا که یک نهاد واحد مسئولیت تمام مراحل را بر عهده دارد، میتواند فعالیتها را با یکدیگر همپوشانی دهد. به عنوان مثال، پیمانکار EPC میتواند همزمان با اینکه تیم مهندسی در حال نهایی کردن جزئیات طراحی طبقات بالایی یک ساختمان است، عملیات خاکبرداری، فونداسیون و تدارکات اقلامی با زمان تحویل طولانی (Long-Lead Items) را آغاز کند. این همپوشانی هوشمندانه مراحل، میتواند زمان کلی پروژه را به شکل چشمگیری، گاهی تا ۲۰ الی ۳۰ درصد، کاهش دهد.
- مطلب پیشنهادی: تامین مصالح ساختمانی
نوآوری و بهینهسازی در طراحی و ساخت
فضایی که هر یک از این روشها برای نوآوری و بهینهسازی ایجاد میکنند نیز متفاوت است.

در پیمانکاری عمومی، خلاقیت و نوآوری عمدتاً به فاز طراحی محدود میشود. پس از نهایی شدن نقشهها، پیمانکار صرفاً یک «مجری» است و تعهدی جز ساخت دقیق بر اساس نقشههای دریافتی ندارد. انگیزه یا فرصت کمی برای پیمانکار وجود دارد تا روشهای ساخت بهینهتر یا مصالح جایگزین کارآمدتری را پیشنهاد دهد، زیرا این کار فرآیند تغییر در طراحی و قرارداد را به همراه خواهد داشت.
در روش EPC، به دلیل یکپارچگی تیمهای طراحی و ساخت در قالب یک شرکت واحد، زمینه برای نوآوری و بهینهسازی بسیار مساعدتر است. تیم ساخت میتواند از همان ابتدای فرآیند طراحی، بازخوردهای اجرایی خود را به تیم مهندسی منتقل کند. این همفکری منجر به نتایج زیر میشود:
- طراحی برای ساختپذیری (Constructability): طراحی سازه و جزئیات اجرایی با در نظر گرفتن سادهترین و سریعترین روشهای ساخت انجام میشود.
- انتخاب بهینه مصالح و سیستمها: تیم یکپارچه میتواند بر اساس سرعت، هزینه و کیفیت، بهترین سیستم سازهای را انتخاب کند. برای مثال، ممکن است به این نتیجه برسند که با بهرهگیری از مزایای سازه فلزی پیچ و مهره، میتوانند سرعت برپایی اسکلت را به شدت افزایش دهند.
- نوآوری در اجزای ساختمان: در طراحی نما، تیم EPC میتواند با بررسی انواع شیشه ساختمان و سیستمهای نوین نما، گزینهای را انتخاب کند که هم زیباییشناسی مد نظر کارفرما را تأمین کند و هم با فرآیندهای کلی پروژه هماهنگ باشد و بهینهترین مسیر را مطابق با اصول مراحل طراحی نمای ساختمان طی نماید.
چه زمانی کدام روش مناسب است؟
انتخاب نهایی میان این دو روش به مشخصات پروژه و اولویتهای کارفرما بستگی دارد.
روش پیمانکاری عمومی (GC) مناسب است برای:
- پروژههای ساده، استاندارد و کاملاً تعریفشده که پیچیدگی فنی زیادی ندارند.
- کارفرمایانی که میخواهند کنترل کامل و دقیقی بر فرآیند طراحی داشته باشند و تخصص فنی لازم برای مدیریت دو قرارداد مجزا را در تیم خود دارند.
- پروژههایی که در آنها، هزینه نهایی مهمتر از سرعت است و زمان کافی برای طی کردن فرآیند خطی طراحی و ساخت وجود دارد. بسیاری از پروژههای پیمانکاری دولتی با شرح خدمات مشخص، در این دسته قرار میگیرند.
روش EPC مناسب است برای:
- پروژههای بزرگ، پیچیده و چندرشتهای که نیازمند هماهنگی بالایی بین تیمهای مختلف هستند (مانند نیروگاهها، پالایشگاهها، کارخانجات صنعتی و بیمارستانهای بزرگ).
- کارفرمایانی که به دنبال «قطعیت» در هزینه و زمان هستند و ترجیح میدهند ریسکهای پروژه را به یک نهاد متخصص واگذار کنند.
- پروژههایی که «سرعت» در رسیدن به مرحله بهرهبرداری برای آنها یک مزیت اقتصادی کلیدی محسوب میشود.
برای پروژههای پیچیدهای مانند ساخت یک بیمارستان مدرن، یک مجتمع آموزشی بزرگ یا طرحهای انبوهسازی مسکن که در آنها صدها سیستم تأسیساتی، الکتریکی و سازهای باید به شکلی بینقص با یکدیگر یکپارچه شوند، رویکرد EPC یا طرح و ساخت اغلب گزینهای کارآمدتر است. شرکتهایی مانند شرکت انبوهسازی جهان پیکر صبا که تجربه اجرای پروژههای کلان و پیچیده در حوزههای مختلف را دارند، از نظر ساختاری و مدیریتی برای به عهده گرفتن پروژهها تحت این مدل قراردادی آمادگی بیشتری دارند. توانایی مدیریت کل چرخه عمر پروژه از مهندسی تا ساخت، که در مدلهایی مانند مشارکت در ساخت نیز یک مزیت بزرگ محسوب میشود، با فلسفه قراردادهای EPC همراستایی کامل دارد.